کتاب درسی روانشناسی تربیتی شناختی
روند های جدید در آموزش و پرورش
آموزش با گذشته متفاوت شده است. در یکی دو دهه گذشته آموزش به طور قابل توجهی تغییر کرده است، در واقع مدارس ممکن است آن چیزی نباشد که برخی از ما از دوران کودکی خود به یاد داریم. تغییرات هم بر فرصتها و چالشهای تدریس و هم بر نگرشها، دانش و مهارتهای مورد نیاز برای آماده شدن برای شغل معلمی تأثیر گذاشته است. دیدگاه شناختی از یادگیری و آموزش و پرورش تحول عظیمی را در کلاس درس ایجاد کرده است. این تغییرات بخصوص بصورت کیفی سطح آموزش را ارتقا داده است. مجله اینترنتی روان تنظیم در این راستا فعالیت می کند.
برخی از روند های این تغییرات شناسایی شده است. برنامه ریزی و پیاده سازی آن بدون توجه به این روند ها نه تنها شکست و آسیب به جریان برنامه ها ایجاد می کند بلکه ممکن است آسیب های عمده ای بر دانش آموزان و احتمالا معلمان وارد کند. در گذشته برخی از این آسیب های آموزشی و پرورشی را تجربه کرده ایم. اگرچه فقدان ارزیابی های علمی در زمینه این آسیب ها نقطه ضعف مهمی است کاربرد روندها در ارزیابی های علمی از فعالیت های رسمی آموزشی و پرورشی می تواند راهگشا باشد.
روند جدید شماره 1
تنوع در دانش آموزان
البته دانش آموزان همیشه متنوع بوده اند. چه در گذشته و چه در حال حاضر، دانشآموزان با سرعتی منحصربهفرد یاد میگیرند، شخصیتهای منحصربهفردی از خود نشان میدهند و به روشهای خود یاد میگیرند. با این حال، در دهه های اخیر، اشکال و میزان تنوع افزایش یافته است. اکنون بیش از هر زمان دیگری، معلمان احتمالاً به دانشآموزان با پیشینههای زبانی و فرهنگی مختلف خدمت میکنند، به افراد بیشتری با نیازهای آموزشی ویژه خدمت میکنند و به دانشآموزان جوانتر و مسنتر از گذشته آموزش میدهند.
تنوع زبانی و فرهنگی: تنوع زبانی و فرهنگی را در نظر بگیرید. در ایران چند زبان فعال وجود دارد که در بخش های خاصی از کشور متمرکز شده اند. این افراد علاوه بر اینکه زبان فارسی را باید یاد بگیرند گاهی اوقات در جابجایی ها باید فرهنگ محل ست خود را نیز بیاموزند. مربیانی که مسئول کودکان این گروه هستند باید به نحوی به این دانش آموزان آموزش دهند. البته بخشی از راه حل، ترتیب دادن معلمان و کلاس های تخصصی زبان دوم است. اما تعدیل باید در کلاسهای درس «معمولی» در سطوح مختلف پایه و موضوعات مختلف نیز اتفاق بیفتد.
معلمان کلاس باید یاد بگیرند که با دانش آموزانی که پیشینه زبان فارسی آنها محدود است یا فرهنگ بومی خاصی دارند ارتباط برقرار کنند، در همان زمان که خود دانش آموزان در حال یادگیری استفاده روان تر از فارسی هستند. این تنظیمات می تواند گاهی چالش برانگیز باشد. معلمان باید دروس و وظایفی را که دانش آموزان واقعاً درک می کنند، برنامه ریزی کنند. در عین حال معلمان باید اهداف اصلی یادگیری برنامه درسی را نیز پیگیری کنند. با کسب تجربه در تدریس، معلمان بدون شک استراتژی ها و منابع بیشتری خواهند یافت، به خصوص اگر زبان آموزان زبان دوم بخش مهمی از کلاس های معلم باشند.
تنوع نیازهای آموزشی ویژه: یکی دیگر از عواملی که باعث تنوع فزاینده کلاس درس می شود، گنجاندن دانش آموزان دارای معلولیت در کلاس های درس با همسالان غیر معلول است. در ایران معلولیت های دشوار در مدارس جداگانه درس می خوانند. دانشآموزی که هوشبهر پایینتر از حد نرمال دارد در مدارس خاص آموزش و پرورش استثنایی تحصیل میکند و در حال حاضر دانشآموزی با این ویژگی به صورت تلفیقی در مدارس عادی نداریم. ما ۸۰ هزار دانشآموز در مدارس استثنایی داریم. در قالب طرح آموزش تلفیقی فراگیر، دانشآموزان آسیبدیده بینایی، شنوایی و اوتیسم با هوش بهر نرمال و بچههایی که مشکل جسمی حرکتی دارند اما هوشبهرشان طبیعی است در مدارس عادی مشغول به تحصیل میشوند. حدود ۷۰ هزار دانشآموز در مدارس عادی در قالب طرح تلفیقی تحصیل میکنند.
وم فراهم کردن شرایط مطلوب زندگی اجتماعی برای افراد معلول تاکید شده است. مناسبسازی معابر شهری و همچنین فضاهای آموزشی برای دانشآموزان معلول باید مورد توجه قرار گرفته و مرزبندی بین افراد سالم و معلول برداشته شود. دانشآموزان معلول باید با دانشآموزان عادی در کنار همدیگر درس بخوانند و رشد کنند.
قوانین باید آموزش رایگان و مناسب را برای کودکان دارای معلولیت از هر نوعی تضمین کنند - خواه این اختلال جسمی، شناختی، عاطفی یا رفتاری باشد. قوانین همچنین باید به رسمیت بشناسند که چنین دانشآموزانی برای یادگیری یا عملکرد مؤثر در کلاس درس با همسالان غیرمعلول نیاز به حمایتهای ویژه دارند؛ بنابراین خدمات ویژه (مثلاً دستیاران آموزشی) و روشهایی را برای ایجاد برنامههای آموزشی فردی برای دانشآموزان دارای معلولیت ارائه کنند. معلمان کلاس نیز احتمالاً به عنوان بخشی از یک تیم حرفه ای با تمرکز بر کمک به این دانش آموزان برای یادگیری هرچه بهتر و مشارکت در زندگی مدرسه کار می کنند. گرایش به سمت شمول در مقایسه با شرایط یک یا دو نسل قبل قطعاً جدید است.
چالشهای جدیدی در مورد آموزش برنامهریزی (مانند معلم چگونه میتواند برای برنامهریزی برای افراد وقت پیدا کند؟) و سؤالات فلسفی در مورد ماهیت آموزش (مانند آنچه در برنامه درسی واقعاً برای یادگیری مهم است؟) در جریان است.
یادگیری مادام العمر: تنوع کلاس های درس مدرن به زبان یا معلولیت محدود نمی شود. یکی دیگر از تغییرات اخیر، گسترش صرفاً محدوده سنی افرادی است که به عنوان "دانشجو" به حساب می آیند. در بسیاری از کشورهای جهان، نیمی یا بیشتر کودکان سه و چهار ساله در برخی از برنامه های آموزشی شرکت می کنند، چه در دوره پیش دبستانی پاره وقت و چه در مراقبت از کودکان تمام وقت. برنامههای مهد کودک یا پیشدبستانی نیز بهعنوان «سطح کلاس» جدیدتر کلاسی مطرح شده اند. برخی دیگر ساعات مهدکودک را (که خود در اوایل قرن بیستم یک برنامه «جدید» در نظر گرفته میشد) گسترش دادهاند تا یک برنامه تمام روز را در بر بگیرد.
تفاوت های آشکار در بلوغ بین کودکان پیش دبستانی و بزرگترها، اکثر معلمان خردسال را به استفاده از برنامه ها و راهبردهای آموزشی منعطف و بدون پایان سوق می دهد و روابط شخصی یا خانوادگی بیشتری را با "دانش آموزان" جوان خود نسبت به دانش آموزان بزرگتر ایجاد می کند. با این حال، مسائل تربیتی و فلسفی نیز به همان اندازه مهم هستند که آموزش در دوران کودکی مورد توجه عموم قرار گرفته است.
برخی از منتقدان آموزشی می پرسند که آیا برنامه های پیش دبستانی و مراقبت روزانه در خطر تبدیل شدن به جایگزین های نامناسب برای خانواده ها هستند؟ در مقابل، معلمان دیگر پیشنهاد میکنند که معلمان دانشآموزان بزرگتر میتوانند از انعطافپذیری و رویکرد پایان باز رایج در آموزش دوران کودکی بیاموزند. برای معلمان در هر پایه ای، این بحثی است که نمی توان به طور کامل یا دائمی از آن اجتناب کرد. رشد دانشآموزان - عمدتا رشد بلندمدت آنها، مانند تغییرات در مهارتها، دانش و نگرشها در این طیف قرار دارد.
انتهای دیگر طیف سنی نیز گسترش یافته است. بسیاری از افراد حتی اگر در دانشگاه یا کالج رسمی شرکت نکنند، دوره های آموزشی را تا بزرگسالی می گذرانند. آموزش بزرگسالان، همانطور که گاهی اوقات نامیده می شود، اغلب در محل کار انجام می شود، اما اغلب در دبیرستان های دولتی یا در کالج ها یا دانشگاه های محلی نیز اتفاق می افتد. برخی از دانشآموزان بزرگسال ممکن است مدارک دبیرستانی را که قبلاً در زندگی خود از دست دادهاند را تکمیل کنند، اما اغلب دانشآموزان اهداف دیگری دارند که حتی بیشتر متمرکز هستند، مانند یادگیری مهارتهای مرتبط با تجارت.
معلمان دانشآموزان بزرگسال باید استراتژیهای آموزشی و روابط خود را با دانشآموزان به گونهای تنظیم کنند که به نقاط قوت و محدودیتهای ویژه آنها در بزرگسالی احترام بگذارند. بلوغ دانش آموزان اغلب به این معنی است که آنها تجربیاتی از زندگی داشته اند که یادگیری آنها را تقویت و انگیزه می دهد. اما ممکن است به این معنا باشد که آنها مسئولیت های شخصی مهمی دارند - مانند فرزندپروری یا شغل تمام وقت - که برای زمان مطالعه با هم رقابت می کنند و آنها را نسبت به تدریس بی ربط با اهداف یا نیازهای شخصی خود بی تاب می کند. این مزایا و محدودیت ها نیز به میزان کمتری در میان دانش آموزان دبیرستانی "عادی" رخ می دهد. حتی معلمان دبیرستان باید بپرسند که چگونه می توانند مطمئن شوند که آموزش وقت دانش آموزان را تلف نمی کند و چگونه می توانند آن را واقعاً کارآمد، مؤثر و ارزشمند کنند.
روند جدید شماره 2
استفاده از فناوری برای حمایت از یادگیری
برای اکثر معلمان، "تکنولوژی" به معنای استفاده از گوشی های هوشمند، رایانه و اینترنت به عنوان منابعی برای آموزش و یادگیری است. این ابزارها مقدار و دامنه اطلاعات در دسترس دانش آموزان را بسیار افزایش داده اند، حتی اگر مزایای آنها گاهی در گزارش های رسانه ای اغراق آمیز شده باشد.
با اینترنت، در حال حاضر دسترسی به اطلاعات به روز در مورد هر موضوعی که بتوان تصور کرد، اغلب با تصاویر، کلیپ های ویدئویی و صوتی همراه آنها، نسبتا آسان است. به نظر میرسد نه تنها اینترنت و فناوریهای مرتبط با آن پتانسیل تغییر یادگیری سنتی مبتنی بر مدرسه را دارند، بلکه در واقع شروع به انجام این کار کردهاند.
با این حال، به دلایل مختلف، فناوری همیشه به طور کامل در عملکرد معلمان ادغام نشده است. یک دلیل محدودیت های عملی است: در بسیاری از جوامع و مناطق، کلاس های درس حداکثر دارای یک یا دو کامپیوتر هستند و بسیاری از مدارس در بهترین حالت فقط دسترسی محدودی به اینترنت دارند. انتظار برای روشن شدن رایانه یا هماهنگی برای بازدید از آزمایشگاه رایانه یا کتابخانه مدرسه، میزان استفاده دانشآموزان از اینترنت را محدود میکند؛ مهم نیست که اینترنت چقدر ارزشمند باشد. علاوه بر این، در چنین مواردی، رایانهها تمایل دارند به روشهای نسبتاً سنتی که از اینترنت بهره کامل نمیبرند، کار کنند: مثلاً بهعنوان یک واژهپرداز (یک «ماشین تحریر فانتزی»)، یا بهعنوان یک کتاب مرجع شبیه به یک دایرهالمعارف.
حتی در این صورت، کلاس های درس تک کامپیوتری، فرصت ها و چالش های جدیدی را برای معلمان ایجاد می کند. برای مثال، برای ارائه تکالیف یا مطالب تکمیلی به دانشآموزان، بصورت تک نفره یا گروههای کوچک، میتوان از یک رایانه استفاده کرد. با این روش، رایانه به دانشآموزان انعطافپذیری بیشتری در مورد زمان اتمام کارهای قدیمی یا شروع کارهای جدید میدهد. یک کامپیوتر واحد همچنین میتواند یادگیری دانشآموزان را با علایق یا انگیزههای خاص غنی کند و می تواند بررسی بیشتری را برای دانش آموزانی که به کمک بیشتری نیاز دارند ارائه دهد.
این تغییرات چشمگیر نیستند، اما به بازنگری های مهمی در نقش معلمان منجر می شوند: آنها معلمان را از ارائه اطلاعات صرف به دانش آموزان دور می کنند و به سمت تسهیل ساخت دانش خود دانش آموزان می روند. با افزایش میزان و استفاده از فناوریهای رایانه و اینترنت، تغییر از «آموزش کامل» به «راهنمای تسهیل کننده» آسانتر میشود. اگر یک مدرسه (یا بهتر است بگوییم، یک کلاس درس) دارای رایانه های متعدد با دسترسی کامل به اینترنت باشد، دانش آموزان در اصل می توانند یادگیری خود را مستقل تر از زمانی که رایانه ها کالاهای کمیاب هستند هدایت کنند.
با فناوری فراوان موجود، معلمان میتوانند بیشتر بر کمک به افراد در توسعه و اجرای برنامههای یادگیری و همچنین کمک به افرادی با مشکلات یادگیری خاص تمرکز کنند. به این ترتیب یک تغییر قوی به کامپیوتر و اینترنت می تواند نقش معلم را به طور قابل توجهی تغییر دهد و معلم را موثرتر کند.
اما فناوری همچنین چالش هایی را به همراه دارد یا حتی مشکلاتی را ایجاد می کند. تجهیز کامل کلاسها و مدارس هزینه دارد: اغلب این بودجه کمیاب است و بنابراین ممکن است به معنای محروم کردن دانشآموزان از سایر منابع ارزشمند مانند کارکنان اضافی یا کتابها و لوازم اضافی باشد. چالش های دیگر کمتر ملموس هستند. برای مثال، در استفاده از اینترنت، دانشآموزان به کمک نیاز دارند تا اطلاعات یا وبسایتهای قابل اعتماد را از، وبسایتهایی که غیرقابل اعتماد یا حتی آسیبرسان هستند، جدا کنند. ارائه این کمک گاهی حتی برای معلمان با تجربه نیز می تواند چالش برانگیز باشد. و برخی از فعالیتهای آموزشی صرفاً خود را با یادگیری رایانهای سازگار نمی کنند - به عنوان مثال، ورزش، آموزش رانندگی یا تمرین گروهی.
بنابراین، یک معلم جدید، نه تنها باید ارزیابی کند که چه فناوری هایی در کلاس درس خاص امکان پذیر است؛ بلکه نیاز است که واقعاً درک شود چه چیزی توسط فناوری های جدید ممکن می شود. سپس انتظار داشته باشید که تصمیمات معلم بر نحوه تدریس - روشهای کار با دانش آموزان - تأثیر بگذارد.
روند جدید شماره 3
پاسخگویی در آموزش و پرورش
در سال های اخیر، عموم مردم و مدیران جامعه به طور فزاینده ای از معلمان و دانش آموزان انتظار دارند که در قبال کار خود پاسخگو باشند، به این معنی که مدارس و معلمان مسئول شناخته می شوند. برای اجرای برنامه های درسی و اهداف خاص، و اینکه دانش آموزان مسئول یادگیری دانش خاص هستند. گرایش به سمت پاسخگویی، اامات قانونی برای دریافت گواهینامه معلمی و (گاهی) ادامه کار را افزایش داده است.
معلمان پیش از خدمت به دوره های درسی و مرتبط با آموزش بیشتر از گذشته نیاز دارند. آنها همچنین باید زمان بیشتری را نسبت به گذشته به تمرین اختصاص دهند و باید یک یا چند آزمون دانش و مهارت در مورد موضوع و راهبردهای تدریس را پشت سر بگذارند. ویژگیهای این اامات در بین مناطق متفاوت است، اما گرایش عمومی - به سمت سطوح بیشتر و "بالاتر" اامات - به طور گسترده در سراسر جهان رخ داده است. تغییرات آشکارا بر تجربیات افراد از معلم شدن تأثیر می گذارد - به ویژه سرعت و هزینه انجام این کار.
مسئولیت پذیری عمومی منجر به افزایش استفاده از آزمون های اثرگذار شده است، که آزمون هایی هستند که توسط همه دانش آموزان در یک منطقه گرفته می شود و پیامدهای مهمی برای آموزش بیشتر دانش آموزان دارد. آزمونهای اثرگذار ممکن است بر نمرات دانشآموزان در دورهها تأثیر بگذارد یا تعیین کند که آیا دانشآموزان فارغالتحصیل میشوند یا به سطح بعدی تحصیل ادامه میدهند. این آزمونها اغلب ترکیبی از سؤالات انشایی و پاسخ ساختاریافته (مانند سؤالات چند گزینهای) هستند، و مسائل مهمی را در مورد آنچه معلمان باید تدریس کنند، و همچنین چگونه (و اینکه آیا) معلمان باید به دانشآموزان برای موفقیت در امتحانات کمک کنند، مطرح میکنند.
همچنین مسائلی را در مورد اینکه آیا آزمون های اثرگذار برای همه دانش آموزان منصفانه است و با سایر ایده آل های آموزش عمومی سازگار است، مانند ارائه بهترین شروع ممکن در زندگی به دانش آموزان به جای محروم کردن آنها از فرصت های آموزشی، مطرح می کند. علاوه بر این، از آنجایی که گاهی اوقات نتایج آزمونهای اثرگذار برای ارزیابی عملکرد معلمان، مدارس یا مناطق مدرسه نیز مورد استفاده قرار میگیرد، تضمین موفقیت دانشآموزان در آنها به یک نگرانی آشکار برای معلمان تبدیل میشود – چیزی که تصمیمات آموزشی را به صورت روزانه تحت تأثیر قرار میدهد. به همین دلیل، هدف، ماهیت و اثرات آزمونهای اثرگذار را مورد توجه ویژه است.
مجله اینترنتی روان تنظیم
مجله تخصصی روانشناسی تربیتی شناختی
(فراشناخت، یادگیری خود تنظیم، و راهبردهای یادگیری-مطالعه)
مدیر مسئول: محمود دلیر عبدی نیا - روانشناس تربیتی با دیدگاه شناختی
استفاده از مطالب ارائه شده در این پایگاه، صرفا با ذکر منبع آزاد می باشد.
مجله اینترنتی یادگیری و آموزش (روان تنظیم)
کتاب درسی روانشناسی تربیتی شناختی - فصل اول – بخش دوم
کتاب درسی روانشناسی تربیتی شناختی
مسئولیت پذیری معلمان - کتاب درسی روانشناسی تربیتی شناختی - فصل اول – بخش پایانی
دانش ,معلمان ,آموزان ,آموزش ,دانشآموزان ,یادگیری ,دانش آموزان ,برای معلمان ,معلمان باید ,تربیتی شناختی ,گاهی اوقات ,روانشناسی تربیتی شناختی ,قابل توجهی تغییر ,درسی روانشناسی تربیتی